قسمت آخر – خدا حافظ ترکیه
آنتالیا خونه علی متوجه شدم مخمل از چرخ عقبش یه صدایی میده! طبق تجربه قبلی می دونستم مشکل از بلبرینگ عقب هست، پس دست به آچار شدم و چرخ عقب رو باز کردم، بعد [...]
قسمت دواز دهم – پلیس شهر کاش
قسمت دواز دهم - پلیس شهر کاش مسیر ساحلی بسیار زیبای آک دنیز رو ادامه دادیم به سمت شهر کاش، قرار بود شهر کاش رو رد کنیم و شب آنتالیا باشیم، علی دوست فیس [...]
قسمت یازدهم – آک دنیز
ورودی برای هر موتور سیکلت در پارک ملی ده لیر هست پارک بسیار تمیزو همه جا آلاچیق داره، هر پانصد متر تابلوهای پلاژ خودنمای میکنه. با خودم فکر میکنم که زیرساخت گردشگری باید اینجوری [...]
قسمت دهم – دیدن سومین احمد
مسیر ازمیر اینقدر سرد بود که مجبور شدیم توقف کنیم و لباسهای گرممون رو تنمون کنیم، باد با سرعت پنجاه کیلومتر در ساعت می وزید، اینقدر شدت وزیدن باد بالا بود که موتور کج [...]
قسمت نهم – دیدن یک دوست قدیمی
روز بعد از استانبول زیبا خدا حافظی کردیم، و به سمت بوزویوک حرکت کردیم تا با مهمِت دوست قدیمی دیداری تازه کنیم، داستان آشنایی من و مهمت برمیگرده به چندین سال پیش، تهران که [...]
قسمت هشتم – خداحافظی با استانبول
شب آخر با بهره آشنا شدیم، چین زندگی میکرد و برای تعطیلات اومده بود استانبول، پدرش زمان شاه در ایران پزشک بوده و خاطرات خوبی از ایران براش تعریف کرده بود. میگفت: اگه پدرم [...]